از عشق دوست بین که چه آمد به روی من
از عشق دوست بین که چه آمد به روی من
از عشق دوست بین که چه آمد به روی من
از عشق دوست بین که چه آمد به روی من
از عشق دوست بین که چه آمد به روی من
از عشق دوست بین که چه آمد به روی من
از عشق دوست بین که چه آمد به روی من
کز غم مرا بکشت و نیازرد موی من
کز غم مرا بکشت و نیازرد موی من
کز غم مرا بکشت و نیازرد موی من
کز غم مرا بکشت و نیازرد موی من
کز غم مرا بکشت و نیازرد موی من
کز غم مرا بکشت و نیازرد موی من
کز غم مرا بکشت و نیازرد موی من
از عشق یار روی ندارم که دم زنم
از عشق یار روی ندارم که دم زنم
از عشق یار روی ندارم که دم زنم
از عشق یار روی ندارم که دم زنم
از عشق یار روی ندارم که دم زنم
از عشق یار روی ندارم که دم زنم
از عشق یار روی ندارم که دم زنم
کز عشق روی او چه غم آمد به روی من
کز عشق روی او چه غم آمد به روی من
کز عشق روی او چه غم آمد به روی من
کز عشق روی او چه غم آمد به روی من
کز عشق روی او چه غم آمد به روی من
کز عشق روی او چه غم آمد به روی من
کز عشق روی او چه غم آمد به روی من
باری کبوترا تو ز من نامه ای ببر
باری کبوترا تو ز من نامه ای ببر
باری کبوترا تو ز من نامه ای ببر
باری کبوترا تو ز من نامه ای ببر
باری کبوترا تو ز من نامه ای ببر
باری کبوترا تو ز من نامه ای ببر
باری کبوترا تو ز من نامه ای ببر
نزدیک یار و پاسخش آور به سوی من
نزدیک یار و پاسخش آور به سوی من
نزدیک یار و پاسخش آور به سوی من
نزدیک یار و پاسخش آور به سوی من
نزدیک یار و پاسخش آور به سوی من
نزدیک یار و پاسخش آور به سوی من
نزدیک یار و پاسخش آور به سوی من
درد دلم ببین که دلم وصل جوی اوست
درد دلم ببین که دلم وصل جوی اوست
درد دلم ببین که دلم وصل جوی اوست
درد دلم ببین که دلم وصل جوی اوست
درد دلم ببین که دلم وصل جوی اوست
درد دلم ببین که دلم وصل جوی اوست
درد دلم ببین که دلم وصل جوی اوست
آه ای کبوتر از دل سیمرغ جوی من
آه ای کبوتر از دل سیمرغ جوی من
آه ای کبوتر از دل سیمرغ جوی من
آه ای کبوتر از دل سیمرغ جوی من
آه ای کبوتر از دل سیمرغ جوی من
آه ای کبوتر از دل سیمرغ جوی من
آه ای کبوتر از دل سیمرغ جوی من
زنهار تا به برج دگر کس بنگذری
زنهار تا به برج دگر کس بنگذری
زنهار تا به برج دگر کس بنگذری
زنهار تا به برج دگر کس بنگذری
زنهار تا به برج دگر کس بنگذری
زنهار تا به برج دگر کس بنگذری
زنهار تا به برج دگر کس بنگذری
برجت سرای من به و صحرات کوی من
برجت سرای من به و صحرات کوی من
برجت سرای من به و صحرات کوی من
برجت سرای من به و صحرات کوی من
برجت سرای من به و صحرات کوی من
برجت سرای من به و صحرات کوی من
برجت سرای من به و صحرات کوی من
گستاخ برمپر که مبادا که ناگهی
گستاخ برمپر که مبادا که ناگهی
گستاخ برمپر که مبادا که ناگهی
گستاخ برمپر که مبادا که ناگهی
گستاخ برمپر که مبادا که ناگهی
گستاخ برمپر که مبادا که ناگهی
گستاخ برمپر که مبادا که ناگهی
شاهین بود نشانده به راهت عدوی من
شاهین بود نشانده به راهت عدوی من
شاهین بود نشانده به راهت عدوی من
شاهین بود نشانده به راهت عدوی من
شاهین بود نشانده به راهت عدوی من
شاهین بود نشانده به راهت عدوی من
شاهین بود نشانده به راهت عدوی من
بر پای بندمت زر چهره که حاسدان
بر پای بندمت زر چهره که حاسدان
بر پای بندمت زر چهره که حاسدان
بر پای بندمت زر چهره که حاسدان
بر پای بندمت زر چهره که حاسدان
بر پای بندمت زر چهره که حاسدان
بر پای بندمت زر چهره که حاسدان
بی رنگ زر رها نکنندت به بوی من
بی رنگ زر رها نکنندت به بوی من
بی رنگ زر رها نکنندت به بوی من
بی رنگ زر رها نکنندت به بوی من
بی رنگ زر رها نکنندت به بوی من
بی رنگ زر رها نکنندت به بوی من
بی رنگ زر رها نکنندت به بوی من
خاقانی است جوجو در آرزوی او
خاقانی است جوجو در آرزوی او
خاقانی است جوجو در آرزوی او
خاقانی است جوجو در آرزوی او
خاقانی است جوجو در آرزوی او
خاقانی است جوجو در آرزوی او
خاقانی است جوجو در آرزوی او
او خود به نیم جو نکند آرزوی من
او خود به نیم جو نکند آرزوی من
او خود به نیم جو نکند آرزوی من
او خود به نیم جو نکند آرزوی من
او خود به نیم جو نکند آرزوی من
او خود به نیم جو نکند آرزوی من
او خود به نیم جو نکند آرزوی من